معنی فارسی spriggier

B2

بیشتر از حالت شاداب و زنده، اشاره به تفاوت مثبت در تازگی یا نشاط.

More lively or fresh in comparison to something else.

example
معنی(example):

این پیراهن نسبت به آن یکی که دیروز پوشیدم، شاداب‌تر است.

مثال:

This shirt is spriggier than the one I wore yesterday.

معنی(example):

او پس از تمرین صبحگاهی احساس شادابی بیشتری می‌کند.

مثال:

She feels spriggier after her morning workout.

معنی فارسی کلمه spriggier

: معنی spriggier به فارسی

بیشتر از حالت شاداب و زنده، اشاره به تفاوت مثبت در تازگی یا نشاط.