معنی فارسی sprucification

B1

عمل یا فرایند مرتب کردن و تمیز کردن، بهبود ظاهر یا وضعیت یک مکان.

The process of making something neater or tidier in appearance.

example
معنی(example):

مرتب‌سازی پارک، آن را برای بازدیدکنندگان جذاب‌تر کرد.

مثال:

The sprucification of the park made it more enjoyable for visitors.

معنی(example):

مرتب‌سازی خانه آن‌ها پروژه‌ای برای آخر هفته بود.

مثال:

The sprucification of their home was a weekend project.

معنی فارسی کلمه sprucification

: معنی sprucification به فارسی

عمل یا فرایند مرتب کردن و تمیز کردن، بهبود ظاهر یا وضعیت یک مکان.