معنی فارسی squabbed
B1squabbed، به عمل جوجهکشی یک پرنده یا آمادهسازی برای پرواز اطلاق میشود.
Refers to the process of raising young birds until they are able to fly.
- VERB
example
معنی(example):
پرندهها جوجهکشی شدند و آماده پرواز بودند.
مثال:
The birds were squabbed and ready to fly.
معنی(example):
بعد از جوجهکشی، آنها یاد گرفتند که غذا پیدا کنند.
مثال:
After being squabbed, they learned to find food.
معنی فارسی کلمه squabbed
:
squabbed، به عمل جوجهکشی یک پرنده یا آمادهسازی برای پرواز اطلاق میشود.