معنی فارسی squabby

B1

سگ چاق و کروی، به صورت غیررسمی به چیزی که چاق و گرد به نظر می‌رسد اشاره دارد.

Having a lumpy or rounded shape; informal description of an object.

example
معنی(example):

سگ چاق و کروی از خیابان عبور کرد.

مثال:

The squabby dog waddled across the street.

معنی(example):

او اشکال چاق و کروی را هنگام تزئین دوست دارد.

مثال:

She prefers squabby shapes when decorating.

معنی فارسی کلمه squabby

: معنی squabby به فارسی

سگ چاق و کروی، به صورت غیررسمی به چیزی که چاق و گرد به نظر می‌رسد اشاره دارد.