معنی فارسی squabber

B2

squabber، به کسی اطلاق می‌شود که در برگزاری یا شرکت در اجراهای انرژی‌زا و پرجنب و جوش به شهرت رسیده است.

A person who is engaged in lively performances or shows.

example
معنی(example):

یک squabber معمولاً از هیجان اجراهای زنده لذت می‌برد.

مثال:

A squabber often enjoys the thrill of live performances.

معنی(example):

او در جامعه محلی یک squabber معروف است.

مثال:

She is a well-known squabber in the local community.

معنی فارسی کلمه squabber

: معنی squabber به فارسی

squabber، به کسی اطلاق می‌شود که در برگزاری یا شرکت در اجراهای انرژی‌زا و پرجنب و جوش به شهرت رسیده است.