معنی فارسی squamosely

B1

به صورت فلس‌مانند، به الگوهایی اشاره دارد که شبیه فلس‌های یک موجود زنده هستند.

In a manner that resembles scales or has a scale-like pattern.

example
معنی(example):

پوسته لاک‌پشت به صورت فلس‌مانند طراحی شده است.

مثال:

The carapace of the turtle is squamosely patterned.

معنی(example):

سنگ‌ها به صورت فلس‌مانند چیده شده بودند و الگوهای زیبایی ایجاد کرده بودند.

مثال:

The rocks were squamosely arranged, creating beautiful patterns.

معنی فارسی کلمه squamosely

: معنی squamosely به فارسی

به صورت فلس‌مانند، به الگوهایی اشاره دارد که شبیه فلس‌های یک موجود زنده هستند.