معنی فارسی squary

B1

چیزی به شکل مربع یا دارای زوایای تیز.

Having a square shape or resembling a square.

example
معنی(example):

این اتاق دارای طراحی چهارگوش با لبه‌های تیز بود.

مثال:

The room had a squary design with sharp corners.

معنی(example):

کار هنری او شامل اشکال چهارگوشی بود که جلب توجه می‌کرد.

مثال:

Her artwork featured squary shapes that caught the eye.

معنی فارسی کلمه squary

: معنی squary به فارسی

چیزی به شکل مربع یا دارای زوایای تیز.