معنی فارسی squelchiness
B1کیفیت یا حالت سُپید بودن و صدای آن.
The quality or state of being squelchy.
- NOUN
example
معنی(example):
سُپید بودن گل برای همه سرگرمکننده بود.
مثال:
The squelchiness of the mud was amusing to everyone.
معنی(example):
آنها در حالی که در بیرون بازی میکردند، به صدای سُپید خندیدند.
مثال:
They laughed at the squelchiness as they played outside.
معنی فارسی کلمه squelchiness
:
کیفیت یا حالت سُپید بودن و صدای آن.