معنی فارسی starworm
B1موجودی خیالی که میتواند مانند ستارهها درخشش داشته باشد.
A hypothetical creature that glows like stars.
- NOUN
example
معنی(example):
کرمی که به نام ستارهکرمی شناخته میشود در تاریکی میدرخشید و شب را روشن میکرد.
مثال:
The starworm glowed in the dark, illuminating the night.
معنی(example):
افسانهای میگوید که یک ستارهکرم میتواند آرزوها را به کسانی که جرات پیدا کردنش را دارند، بدهد.
مثال:
Legend says that a starworm can grant wishes to those brave enough to find it.
معنی فارسی کلمه starworm
:
موجودی خیالی که میتواند مانند ستارهها درخشش داشته باشد.