معنی فارسی starward
B1به سوی ستارهها، به سمت آسمان یا کهکشانها اشاره دارد.
In the direction of the stars.
- OTHER
example
معنی(example):
فضاپیما به سمت ستارهها به سوی کهکشان دور دست در حال حرکت بود.
مثال:
The spaceship was traveling starward towards the distant galaxy.
معنی(example):
رویاهای او همیشه او را به سمت ستارهها هدایت میکرد و او را به تلاش برای رسیدن به آسمان الهام میبخشید.
مثال:
Her dreams always pointed her starward, inspiring her to reach for the skies.
معنی فارسی کلمه starward
:
به سوی ستارهها، به سمت آسمان یا کهکشانها اشاره دارد.