معنی فارسی starw

B1

به معنای داشتن چهره‌ای که کمبود غذا یا خالی بودن را نشان می‌دهد.

Exhibiting a look that expresses hunger or longing for food.

example
معنی(example):

او با چشمانی گرسنه به بشقاب خالی خیره شد و آرزو کرد که غذا باشد.

مثال:

He stared starw at the empty plate, wishing for food.

معنی(example):

چهره گرسنه او نشان می‌داد که چقدر برای یک وعده غذایی ناامید است.

مثال:

Her starw expression showed how desperate she was for a meal.

معنی فارسی کلمه starw

: معنی starw به فارسی

به معنای داشتن چهره‌ای که کمبود غذا یا خالی بودن را نشان می‌دهد.