معنی فارسی statued

B1

مجسمه‌گذاری شده، به حالتی اطلاق می‌شود که یک مکان یا فضا با مجسمه‌ها تزئین شده باشد.

Having statues placed in a particular location.

example
معنی(example):

باغ با مجسمه‌های مختلف تزئین شده بود.

مثال:

The garden was statued with various sculptures.

معنی(example):

میدان با مجسمه‌های شخصیت‌های تاریخی تزئین شده بود.

مثال:

The plaza was statued, showcasing historical figures.

معنی فارسی کلمه statued

: معنی statued به فارسی

مجسمه‌گذاری شده، به حالتی اطلاق می‌شود که یک مکان یا فضا با مجسمه‌ها تزئین شده باشد.