معنی فارسی statuelike
B1مانند مجسمه، به حالتی اطلاق میشود که شباهت زیادی به مجسمه دارد.
Resembling a statue; having a statue-like quality.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شکل به قدری بیحرکت ایستاده بود که به نظر میرسید مانند مجسمه است.
مثال:
The figure stood so still, it looked statuelike.
معنی(example):
ژست او به قدری بینقص بود که به نظر میرسید مانند یک مجسمه است.
مثال:
Her pose was so perfect that she appeared statuelike.
معنی فارسی کلمه statuelike
:
مانند مجسمه، به حالتی اطلاق میشود که شباهت زیادی به مجسمه دارد.