معنی فارسی statuesqueness

B1

حالتی شبیه به مجسمه، به توصیف ویژگی‌های ظاهری چیزی که به سبک یا شکل مجسمه‌ها شباهت دارد.

The quality of resembling a statue.

example
معنی(example):

مجسمه‌واری منظر طبیعی بازدیدکنندگان را شگفت‌زده کرد.

مثال:

The statuesqueness of the landscape amazed the visitors.

معنی(example):

ما از مجسمه‌واری معماری در شهر تمجید کردیم.

مثال:

We admired the statuesqueness of the architecture in the city.

معنی فارسی کلمه statuesqueness

: معنی statuesqueness به فارسی

حالتی شبیه به مجسمه، به توصیف ویژگی‌های ظاهری چیزی که به سبک یا شکل مجسمه‌ها شباهت دارد.