معنی فارسی statuesquely

B1

به صورت مجسمه‌وار، به طریقی که چیزی شبیه به مجسمه به نظر می‌رسد.

In a manner resembling that of a statue.

example
معنی(example):

کوه‌ها به طور مجسمه‌وار در برابر آسمان سر به فلک کشیدند.

مثال:

The mountains rose statuesquely against the sky.

معنی(example):

ساختمان به طور مجسمه‌وار در مرکز میدان ایستاده بود.

مثال:

The building stood statuesquely in the center of the plaza.

معنی فارسی کلمه statuesquely

: معنی statuesquely به فارسی

به صورت مجسمه‌وار، به طریقی که چیزی شبیه به مجسمه به نظر می‌رسد.