معنی فارسی stellified

B1

به حالتی اشاره دارد که یک جسم یا ماده به شکل و خصوصیات ستاره‌ها در می‌آید.

Transformed or made to resemble stars.

example
معنی(example):

دانشمند توضیح داد که چگونه کربن می‌تواند تحت شرایط خاص به حالت ستاره‌ای تبدیل شود.

مثال:

The scientist explained how carbon can be stellified under certain conditions.

معنی(example):

در رمان فانتزی، قهرمان به حالت ستاره‌ای درآمد و تبدیل به یک موجود آسمانی شد.

مثال:

In the fantasy novel, the hero was stellified and became a celestial being.

معنی فارسی کلمه stellified

: معنی stellified به فارسی

به حالتی اشاره دارد که یک جسم یا ماده به شکل و خصوصیات ستاره‌ها در می‌آید.