معنی فارسی stellifying
B1به عمل تبدیل کردن یا شکل دادن به چیزها به حالت ستارهای اشاره دارد.
The act of transforming or shaping into a star-like form.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند در حال ستارهای کردن مجسمه جدیدش است.
مثال:
The artist is stellifying his new sculpture.
معنی(example):
فرآیند ستارهای کردن مواد میتواند بسیار پیچیده باشد.
مثال:
The process of stellifying materials can be quite complex.
معنی فارسی کلمه stellifying
:
به عمل تبدیل کردن یا شکل دادن به چیزها به حالت ستارهای اشاره دارد.