معنی فارسی stigmatical
B2مربوط به استیگما، اغلب به تغییرات یا ویژگیهای آن اشاره دارد.
Pertaining to the stigma, often related to changes or attributes associated with it.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تغییرات استیگماتیک در گیاه در بهار مشاهده شد.
مثال:
The stigmatical changes in the plant were observed in spring.
معنی(example):
او مقالهای در مورد ویژگیهای استیگماتیک گلهای مختلف نوشت.
مثال:
He wrote a paper on stigmatical attributes of various flowers.
معنی فارسی کلمه stigmatical
:
مربوط به استیگما، اغلب به تغییرات یا ویژگیهای آن اشاره دارد.