معنی فارسی stoory
A1داستان، روایتی از وقایع یا تجربیات که به شکلی جالب بیان میشود.
A narrative or account of events.
- NOUN
example
معنی(example):
او داستان جذابی درباره سفرهایش گفت.
مثال:
He told a fascinating stoory about his travels.
معنی(example):
کتاب کودکان پر از داستانی درباره دوستی بود.
مثال:
The children's book was filled with a stoory about friendship.
معنی فارسی کلمه stoory
:
داستان، روایتی از وقایع یا تجربیات که به شکلی جالب بیان میشود.