معنی فارسی stormily
B1به معنای به شیوهای پر تلاطم و ناراحتکننده، که ممکن است به جنگ و جدال اشاره داشته باشد.
In a manner characterized by violence or disturbance, often used to describe a heated situation.
- ADVERB
example
معنی(example):
جلسه به طرز طوفانی با بحثها و اختلاف نظرها پایان یافت.
مثال:
The meeting ended stormily with arguments and disagreements.
معنی(example):
او به اتهامات علیه خود به طرز طوفانی پاسخ داد.
مثال:
She replied stormily to the accusations against her.
معنی فارسی کلمه stormily
:
به معنای به شیوهای پر تلاطم و ناراحتکننده، که ممکن است به جنگ و جدال اشاره داشته باشد.