معنی فارسی strainable
B1موادی که میتوانند فشار یا کشش را تحمل کنند.
Capable of being stretched or put under strain.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پارچه قابل کشش است و میتواند کشیده شود.
مثال:
The fabric is strainable and can be stretched.
معنی(example):
ما باید یک ماده قابل کشش برای این پروژه پیدا کنیم.
مثال:
We need to find a strainable material for this project.
معنی فارسی کلمه strainable
:
موادی که میتوانند فشار یا کشش را تحمل کنند.