معنی فارسی straitness
B1وضعیت یا حالت تنگی، خصوصاً در مورد فضا یا پارچه
The quality or condition of being narrow or tight.
- NOUN
example
معنی(example):
تنگی مسیر باعث شد که پیادهروی دشوار شود.
مثال:
The straitness of the path made it difficult to walk.
معنی(example):
ما در حین دوخت، به تنگی پارچه توجه کردیم.
مثال:
We noted the straitness of the fabric while sewing.
معنی فارسی کلمه straitness
:
وضعیت یا حالت تنگی، خصوصاً در مورد فضا یا پارچه