معنی فارسی straitsman
B1مرد تنگنامه، کسی که میتواند در شرایط دشوار یا بحرانی از خود شجاعت و توانایی تصمیمگیری نشان دهد.
A person skilled in navigating difficult situations or challenges.
- NOUN
example
معنی(example):
او به عنوان یک مرد تنگنامه به خاطر تصمیمگیری سریعش در مواقع بحران شناخته میشد.
مثال:
He was recognized as a straitsman for his quick decision-making during crises.
معنی(example):
مرد تنگنامه به شرکت کمک کرد تا از دوران سخت اقتصادی عبور کند.
مثال:
The straitsman helped the company navigate through tough economic times.
معنی فارسی کلمه straitsman
:
مرد تنگنامه، کسی که میتواند در شرایط دشوار یا بحرانی از خود شجاعت و توانایی تصمیمگیری نشان دهد.