معنی فارسی strangurious
B1خُنقآور، که احساس تنگی و ناتوانی میدهد.
Pertaining to strangulation or a constricting effect.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت خُنقکنندهی وضعیت، همه را ناآرام گذاشت.
مثال:
The strangurious nature of the situation left everyone uneasy.
معنی(example):
او اثرات خُنقکنندهی فضاهای تنگ را توصیف کرد.
مثال:
She described the strangurious effects of the tight space.
معنی فارسی کلمه strangurious
:
خُنقآور، که احساس تنگی و ناتوانی میدهد.