معنی فارسی stravaged
B1به معنای ویرانی و آسیبدیدگی شدید به خصوص در زمانها یا شرایط دشوار.
Severely damaged or devastated, often as a result of violence or disaster.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شهر به مدت سالها درگیری آسیب دیده بود.
مثال:
The city was stravaged by years of conflict.
معنی(example):
آنها یافتند که سرزمینهای آسیبدیده سخت به بازسازی هستند.
مثال:
They found the stravaged lands hard to rebuild.
معنی فارسی کلمه stravaged
:
به معنای ویرانی و آسیبدیدگی شدید به خصوص در زمانها یا شرایط دشوار.