معنی فارسی striked

B1

عملی که در آن گروهی از افراد به طور هماهنگ از کار یا فعالیت خود دست کشیده و خواسته‌هایی را مطرح می‌کنند.

To stop working as a form of protest in order to demand better conditions or rights.

example
معنی(example):

کارگران برای دستمزد بهتر و شرایط کاری مناسب اعتصاب کردند.

مثال:

The workers striked for better wages and working conditions.

معنی(example):

بازی‌کنان به دلیل رفتار نادرست داور اعتصاب کردند.

مثال:

The players striked out against the unfair treatment by the referee.

معنی فارسی کلمه striked

: معنی striked به فارسی

عملی که در آن گروهی از افراد به طور هماهنگ از کار یا فعالیت خود دست کشیده و خواسته‌هایی را مطرح می‌کنند.