معنی فارسی stringently

B2

به شدت، با قدرت یا دقت بالا در انجام یا اجرای قوانین یا استانداردها.

In a strict or severe manner; with rigor or precision.

example
معنی(example):

قوانین به شدت اجرا می‌شدند تا ایمنی تضمین شود.

مثال:

The rules were stringently enforced to ensure safety.

معنی(example):

این پروژه قبل از تأیید به شدت مورد بازبینی قرار گرفت.

مثال:

The project was stringently reviewed before approval.

معنی فارسی کلمه stringently

: معنی stringently به فارسی

به شدت، با قدرت یا دقت بالا در انجام یا اجرای قوانین یا استانداردها.