معنی فارسی stubchen
B1قطعه کوچکی از ماده، معمولاً از چوب یا ماده دیگر، پس از برش یا ساییدن.
A small remnant or piece, typically left over from cutting.
- NOUN
example
معنی(example):
استبچن قطعه کوچکی است که بعد از بریدن چوب باقی میماند.
مثال:
The stubchen is a small piece that remains after cutting wood.
معنی(example):
او چندین استبچن برای پروژه هنریاش جمعآوری کرد.
مثال:
She collected several stubchen for her art project.
معنی فارسی کلمه stubchen
:
قطعه کوچکی از ماده، معمولاً از چوب یا ماده دیگر، پس از برش یا ساییدن.