معنی فارسی stuckling

B1

گوساله جوان، بچه حیواناتی است که هنوز به طور کامل مستقل نشده‌اند و به مادر خود وابسته هستند.

A young animal that is still dependent on its mother for nourishment.

example
معنی(example):

حیوان جوان به مادرش چسبیده بود.

مثال:

The young animal was stuckling to its mother.

معنی(example):

گوساله جوان در اطراف برای غذا جستجو می‌کرد.

مثال:

The stuckling was searching for food nearby.

معنی فارسی کلمه stuckling

: معنی stuckling به فارسی

گوساله جوان، بچه حیواناتی است که هنوز به طور کامل مستقل نشده‌اند و به مادر خود وابسته هستند.