معنی فارسی stumpish
B1حالت یا ویژگی یک چیز که کوتاه و ضخیم به نظر میرسد، اغلب به طور غیرعادی.
Resembling or characteristic of a stump; short and thick.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ظاهر کمحجم بوتهها باعث شد باغ وحشی به نظر برسد.
مثال:
The stumpish appearance of the bushes made the garden look wild.
معنی(example):
او در لباسهای نامناسبش احساس نرمی میکرد.
مثال:
He felt stumpish in his ill-fitting clothes.
معنی فارسی کلمه stumpish
:
حالت یا ویژگی یک چیز که کوتاه و ضخیم به نظر میرسد، اغلب به طور غیرعادی.