معنی فارسی stuntedness
B1وضعیتی که در آن رشد یا توسعه به طور قابل توجهی کاهش یابد.
The state of being inhibited or hindered in growth or development.
- NOUN
example
معنی(example):
ناتوانی گیاه باغبان را نگران کرد.
مثال:
The stuntedness of the plant worried the gardener.
معنی(example):
ناتوانی رشد او به دلیل تغذیه نامناسب بود.
مثال:
The stuntedness of his growth was due to poor nutrition.
معنی فارسی کلمه stuntedness
:
وضعیتی که در آن رشد یا توسعه به طور قابل توجهی کاهش یابد.