معنی فارسی stushies

B1

چندین جنجال یا هیاهو که ممکن است به طور همزمان اتفاق بیفتند.

Multiple instances of fuss or quarrel.

noun
معنی(noun):

A commotion.

example
معنی(example):

جنجال‌های بین تیم‌ها بازی را هیجان‌انگیزتر کرد.

مثال:

The stushies between the teams made the game more exciting.

معنی(example):

او از جنجال‌ها خندید و می‌دانست که به زودی تمام خواهند شد.

مثال:

He laughed off the stushies, knowing they would pass.

معنی فارسی کلمه stushies

: معنی stushies به فارسی

چندین جنجال یا هیاهو که ممکن است به طور همزمان اتفاق بیفتند.