معنی فارسی subalternate
B1سوبالترن به روشی اشاره دارد که در آن یک راهحل یا تصمیم به عنوان جانشین اصلی ارائه میشود.
Referring to a secondary or alternative option or system.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
معلم مفهوم را با استفاده از یک رویکرد سوبالترن بیان کرد.
مثال:
The teacher explained the concept using a subalternate approach.
معنی(example):
آنها یک استراتژی سوبالترن برای بهبود ارتباطات اجرا کردند.
مثال:
They implemented a subalternate strategy to improve communication.
معنی فارسی کلمه subalternate
:
سوبالترن به روشی اشاره دارد که در آن یک راهحل یا تصمیم به عنوان جانشین اصلی ارائه میشود.