معنی فارسی subalternating
B1تغییر متناوب بین نقشها یا وظایف در یک بافت گروهی یا تیمی.
The action of alternating or switching roles or responsibilities.
- VERB
example
معنی(example):
آنها در طول پروژه بین وظایف مختلف به صورت سوبالترن تغییر میکردند.
مثال:
They were subalternating between various tasks during the project.
معنی(example):
تغییر نقشها به صورت سوبالترن میتواند بازدهی کار تیمی را افزایش دهد.
مثال:
Subalternating roles can increase teamwork efficiency.
معنی فارسی کلمه subalternating
:
تغییر متناوب بین نقشها یا وظایف در یک بافت گروهی یا تیمی.