معنی فارسی subband

B1

بخشی از باند فرکانسی که به نوع خاصی از محتوا یا برنامه‌ها اختصاص دارد.

A subdivision of a frequency band allocated to specific transmissions or types of communication.

example
معنی(example):

ایستگاه رادیویی یک زیر باند اختصاصی برای موسیقی محلی داشت.

مثال:

The radio station had a dedicated subband for local music.

معنی(example):

او به زیر باند گوش داد تا آخرین آهنگ‌ها را بشنود.

مثال:

He tuned into the subband to listen to the latest hits.

معنی فارسی کلمه subband

: معنی subband به فارسی

بخشی از باند فرکانسی که به نوع خاصی از محتوا یا برنامه‌ها اختصاص دارد.