معنی فارسی subbasal
B1لایهای که زیر لایههای اصلی قرار دارد و عملکرد حمایتی دارد.
A geological layer lying beneath a main layer, supporting it.
- NOUN
example
معنی(example):
لایه زیر بیس برای توسعه ریشههای گیاه حیاتی است.
مثال:
The subbasal layer is crucial for plant root development.
معنی(example):
در زمینشناسی، سنگ زیر بیس لایههای بالایی را پشتیبانی میکند.
مثال:
In geology, the subbasal rock supports the layers above it.
معنی فارسی کلمه subbasal
:
لایهای که زیر لایههای اصلی قرار دارد و عملکرد حمایتی دارد.