معنی فارسی subcommissions

B1

زیرگروه‌هایی از یک کمیسیون که بر روی موضوعات خاص تمرکز دارند.

Groups formed within a larger commission to address specific issues or topics.

example
معنی(example):

چندین زیرکمیسیون بر روی جنبه‌های مختلف سیاست کار می‌کنند.

مثال:

There are several subcommissions working on different aspects of the policy.

معنی(example):

زیرکمیسیون‌ها به طور منظم برای بحث در مورد یافته‌هایشان ملاقات می‌کنند.

مثال:

The subcommissions meet regularly to discuss their findings.

معنی فارسی کلمه subcommissions

: معنی subcommissions به فارسی

زیرگروه‌هایی از یک کمیسیون که بر روی موضوعات خاص تمرکز دارند.