معنی فارسی subconjunctively

B1

به طرز زیرپنداشتی، به نوعی بیان که در آن احتمال یا فرضی بودن در نظر گرفته می‌شود.

In a manner that expresses a hypothetical or dependent situation.

example
معنی(example):

جمله به صورت زیرپنداشتی ساختاربندی شده بود تا عدم قطعیت را نشان دهد.

مثال:

The sentence was structured subconjunctively to show uncertainty.

معنی(example):

او به صورت زیرپنداشتی درباره امکانات آینده صحبت کرد.

مثال:

She spoke subconjunctively about the future possibilities.

معنی فارسی کلمه subconjunctively

: معنی subconjunctively به فارسی

به طرز زیرپنداشتی، به نوعی بیان که در آن احتمال یا فرضی بودن در نظر گرفته می‌شود.