معنی فارسی subcontiguous

B2

زیرهمسایه، اصطلاحی جغرافیایی که به نواحی یا ایالت‌هایی اشاره دارد که با یکدیگر هم‌مرز یا نزدیک هستند.

Referring to areas that are adjacent or closely located to one another.

example
معنی(example):

ایالت‌ها زیرهمسایه هستند و یک مرز کوچک دارند.

مثال:

The states are subcontiguous, sharing a small border.

معنی(example):

سرزمین‌ها به دلیل نزدیکی خود به عنوان زیرهمسایه در نظر گرفته می‌شوند.

مثال:

The territories are considered subcontiguous due to their proximity.

معنی فارسی کلمه subcontiguous

: معنی subcontiguous به فارسی

زیرهمسایه، اصطلاحی جغرافیایی که به نواحی یا ایالت‌هایی اشاره دارد که با یکدیگر هم‌مرز یا نزدیک هستند.