معنی فارسی subcorymbosely
B1به نحوی که گلها به صورت زیر دستهای رشد کنند.
In a manner where flowers grow in a dense cluster.
- ADVERB
example
معنی(example):
گلها به صورت دستهای رشد کردند و یک نمایش متراکم ایجاد کردند.
مثال:
The flowers grew subcorymbosely, creating a dense display.
معنی(example):
گیاهان برگهای خود را به صورت دستهای چیدند تا حداکثر نور خورشید را دریافت کنند.
مثال:
The plants arranged their leaves subcorymbosely to maximize sunlight.
معنی فارسی کلمه subcorymbosely
:
به نحوی که گلها به صورت زیر دستهای رشد کنند.