معنی فارسی subdichotomize
B1زیر دوگانگی کردن، تقسیم یک دسته به بخشهای کوچکتر برای تحلیل دقیقتر.
To divide into smaller categories or groups for more precise analysis.
- VERB
example
معنی(example):
ما باید دادهها را به زیر دوگانه تقسیم کنیم برای تحلیل واضحتر.
مثال:
We need to subdichotomize the data for clearer analysis.
معنی(example):
برای بهبود دقت، ضروری است که گروهها را زیر دوگانه تقسیم کنیم.
مثال:
To improve accuracy, it's essential to subdichotomize the groups.
معنی فارسی کلمه subdichotomize
:
زیر دوگانگی کردن، تقسیم یک دسته به بخشهای کوچکتر برای تحلیل دقیقتر.