معنی فارسی subdistichously
B1به شیوهای که به استفاده از زیر داستانها اشاره دارد.
In a manner relating to subdistichs, often enhancing emotional or thematic depth.
- ADVERB
example
معنی(example):
شعر به طور زیر داستانی سازماندهی شده بود تا هر ضربه احساسی را تأکید کند.
مثال:
The poem was subdistichously organized to emphasize each emotional beat.
معنی(example):
نویسنده به طور زیر داستانی نوشت، تا به خوانندگان فرصتی برای توقف و تأمل دهد.
مثال:
The author wrote subdistichously, giving readers a chance to pause and reflect.
معنی فارسی کلمه subdistichously
:
به شیوهای که به استفاده از زیر داستانها اشاره دارد.