معنی فارسی subdistinctions
B1چندین تفکیک یا تمایز از یک خانواده بزرگتر یا موضوع کلی.
Multiple distinctions that exist within a larger category, often revealing important nuances.
- NOUN
example
معنی(example):
زیر تمایزها در بین تفسیرهای مختلف، بحث را غنی کرد.
مثال:
The subdistinctions among the various interpretations enriched the debate.
معنی(example):
محققان چندین زیر تمایز را در مجموعه داده شناسایی کردند.
مثال:
Researchers identified several subdistinctions in the data set.
معنی فارسی کلمه subdistinctions
:
چندین تفکیک یا تمایز از یک خانواده بزرگتر یا موضوع کلی.
