معنی فارسی subdivine
B2به معنای زیرمجموعهای از مفهوم الهی یا کمال، به ویژه در هنر و زیبایی تشریح میشود.
Pertaining to a quality that suggests a lesser or subordinate form of divinity.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کار هنرمند به نظر میرسید که کیفیتی زیرالهی دارد.
مثال:
The artist's work seemed to have a subdivine quality to it.
معنی(example):
عکاسی فیلم زیبایی زیرالهی داشت که تماشاگران را مجذوب خود کرد.
مثال:
The film’s photography had a subdivine beauty that captivated the audience.
معنی فارسی کلمه subdivine
:
به معنای زیرمجموعهای از مفهوم الهی یا کمال، به ویژه در هنر و زیبایی تشریح میشود.