معنی فارسی subdivisive
B2قابل تقسیم، به ویژه در مواردی که به اختلافات یا تنشها اشاره دارد.
Tending to divide or cause divisions among people or groups, often in a negative manner.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سیاستهای تقسیمکننده تنش بین گروههای مختلف جامعه ایجاد کرد.
مثال:
The subdivisive policies created tension among different community groups.
معنی(example):
اظهارات تقسیمکننده او تنها به افزایش فاصله بین ما انجامید.
مثال:
His subdivisive comments only served to widen the gap between us.
معنی فارسی کلمه subdivisive
:
قابل تقسیم، به ویژه در مواردی که به اختلافات یا تنشها اشاره دارد.