معنی فارسی subfactory

B2

زیرکارخانه، یک شاخه یا بخش تولیدی از یک کارخانه بزرگتر که به تولید خاصی متمرکز است.

A smaller factory that operates under the umbrella of a larger manufacturing facility.

example
معنی(example):

این شرکت یک زیرکارخانه برای افزایش تولید راه‌اندازی کرد.

مثال:

The company opened a subfactory to increase production.

معنی(example):

هر زیرکارخانه در جنبه‌های متفاوتی از تولید تخصص دارد.

مثال:

Each subfactory specializes in a different aspect of manufacturing.

معنی فارسی کلمه subfactory

: معنی subfactory به فارسی

زیرکارخانه، یک شاخه یا بخش تولیدی از یک کارخانه بزرگتر که به تولید خاصی متمرکز است.