معنی فارسی subhemispheric
C2زیرنیمکره، نشانهای از مناطق جغرافیایی است که در زیر نیمکرهای خاص واقع شده است.
Pertaining to regions located beneath a specific hemisphere.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آب و هوای زیرنیمکره تحت تأثیر هر دو نیمکره قرار دارد.
مثال:
The subhemispheric climate is influenced by both hemispheres.
معنی(example):
منطقههای زیرنیمکره الگوهای آب و هوایی منحصر به فردی را تجربه میکنند.
مثال:
The subhemispheric regions experience unique weather patterns.
معنی فارسی کلمه subhemispheric
:
زیرنیمکره، نشانهای از مناطق جغرافیایی است که در زیر نیمکرهای خاص واقع شده است.