معنی فارسی subindicative

B2

زیر اشاره‌ای، چیزی که به طور غیر مستقیم به یک نتیجه یا وضعیت اشاره دارد.

Indicating something in a supportive but non-direct manner.

example
معنی(example):

نتایج زیر اشاره‌ای نیاز به معاینه بیشتر را نشان می‌دهند.

مثال:

The subindicative results suggest a need for further examination.

معنی(example):

علائم او زیر اشاره‌ای از یک وضعیت جدی‌تر بود.

مثال:

Her symptoms were subindicative of a more serious condition.

معنی فارسی کلمه subindicative

: معنی subindicative به فارسی

زیر اشاره‌ای، چیزی که به طور غیر مستقیم به یک نتیجه یا وضعیت اشاره دارد.