معنی فارسی subjoint

B1

پیوست فرعی، اتصال دهنده‌ای برای اتصال اجزاء سیستم‌های لوله‌کشی یا مشابه آن.

A connector piece used in plumbing to join two segments of pipe or duct.

example
معنی(example):

یک پیوست فرعی در لوله‌کشی برای اتصال دو لوله استفاده می‌شود.

مثال:

A subjoint is used in plumbing to connect two pipes.

معنی(example):

اطمینان حاصل کنید که پیوست فرعی محکم است تا از نشت جلوگیری شود.

مثال:

Make sure the subjoint is secure to prevent leaks.

معنی فارسی کلمه subjoint

: معنی subjoint به فارسی

پیوست فرعی، اتصال دهنده‌ای برای اتصال اجزاء سیستم‌های لوله‌کشی یا مشابه آن.