معنی فارسی subjugal
B1در زبانشناسی به ساختارها یا فرمهایی که بر اساس انقیاد عمل میکنند، اشاره دارد.
Of or relating to subjugation or a state of servitude.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ارتباط وابسته بین دو ایده واضح است.
مثال:
The subjugal connection between the two ideas is clear.
معنی(example):
در دستور زبان، فرمهای وابسته نقش مهمی دارند.
مثال:
In grammar, subjugal forms play a crucial role.
معنی فارسی کلمه subjugal
:
در زبانشناسی به ساختارها یا فرمهایی که بر اساس انقیاد عمل میکنند، اشاره دارد.